بغلت و غلیظ شو
در ذهنم
زیر زبانم
کلمه ات
شبیهِ یک حسِ اتفاق
درونم می غلتد
پشت پنجره ی دندانهایم
می خواهد پرت شود
پترات شود
روی تمام قطرات سرگردان جنوب
پی نوشت: پترات در گویش بندری به معنی هضیان است
شریانِ هزار سال
پشتِ سینه ات
سینه ام
طبیب
سینوحه می شوی
سی نوحه می شوی
هر یک
زیباتر از دیگری
برای قلبی که دوست دارد
برایت بمیرد
رَد شود
از تمام رد شدنی ها
تو شریانی
شریان شراب هزار سال
درون سینه ات
که نوش دارو...